با مطالعه در زمینه چیستی و وظایف هر یک از حوزههای حسابداری مدیریت و حسابداری صنعتی، میتوان به تفاوتهای موجود بین این دو حوزه پی برد.
حسابداری صنعتی (industrial accounting) یکی از انواع زیرشاخههای حسابداری میباشد که کاربرد اصلی آن، محاسبه بهای تمام شده محصولات شرکت میباشد. محاسبه و برآورد بهای تمام شده در شرکتهای تولیدی کار زمانبر و سختی است که به بررسیهای دقیق احتیاج دارد. حسابداری صنعتی میتواند این مهم را به انجام رسانده و با برآورد و محاسبه تمام هزینههای تولید یک محصول، قیمتگذاری آن محصول را جهت ورود به بازار هدف ممکن کند.
حسابداری صنعتی جهت کاهش هزینههای تولید محصولات و همچنین کنترل کالاهای تولیدی استفاده میشود. استفاده از حسابداری صنعتی کمک میکند تا با برآورد هزینههای تولید، گامی موثر در جهت توسعه شرکتها برداشته شود.
1.این نوع حسابداری مختص شرکتهای تولیدی و صنعتی است. تفاوتی ندارد یک کارگاه کوچک تکنفره باشد یا یک کارخانه عظیم چند هزار نفره. فرمولهای محاسبه سربار و بهای تمام شده یکسان میباشند.
2.لازم به ذکر است که علاوه بر شرکتهای تولیدی، بسیاری از شرکتهای خدماتی و مالی و بیمهای نیز از روشها و فنونهای موجود در حسابداری صنعتی جهت نرخگذاری روی خدمات خود استفاده میکنند، هر چند این امکان وجود دارد که خود به این حقیقت واقف نباشند.
3.تعیین و همچنین مدیریت ارزش موجودیهای شرکت به منظور تعیین بهای تمام شده، قیمتگذاری و کنترل موجودی کالاها و محصولات
4.یکی از مهمترین اهداف حسابداری صنعتی عبارت است از تفکیک درآمد و هزینه و محاسبه سود و زیان ناشی از عملیات شرکت
5.تحلیل عناصر تشکیل دهنده یک محصول جهت کاهش هزینهها و ارائه اطلاعات دقیقی از هزینههای هر مرحله از تولید یک محصول به طور مشخص
6.فراهم نمودن امکان گزارشگیری سود و زیان به تفکیک هر محصول، که بر استراتژی تولید، طریقه برنامهریزی و سیاستگذاری سازمان تاثیرگذار میباشد.
هزینهها اصلیترین بخش در حسابداری صنعتی هستند. به صورت کلی، حسابداری صنعتی به 6 روش انجام میشود که به شرح ذیل میباشند:
• هزینهیابی جذبی
در این روش، کلیه هزینههای تولید، بدون توجه به اینکه ثابت هستند یا متغیر، در محاسبه بهای تمام شده محصولات، مورد استفاده قرار می گیرند. در این روش، هزینههای تولید عبارت هستند از: مواد مستقیم، دستمزد مستقیم و سربار ساخت (شامل سربار متغیر و سربار ثابت)
در این روش، سربار ثابت ساخت به تعداد تولید جذب محصولات میشود، و لذا قسمتی از سربار ثابت ساخت در بهای تمام شده کالای فروش رفته و قسمتی دیگر در بهای تمام شده کالای در جریان ساخت و یا کالای ساخته شده پایان دوره منظور میشود.
• هزینهیابی مستقیم یا متغیر
در این روش، فقط آن قسمت از هزینههای ساخت محصولات که مستقیماً با حجم تولید تغییر میکنند، به محصولات تخصیص مییابند. و یا به عبارت دیگر، فقط هزینههای متغیر در بهای تمام شده کالای ساخته شده منظور میشود و سربار ثابت ساخت به عنوان هزینههای دوره تلقی میشود.
بنابراین، در واقع هزینهیابی مستقیم، روشی است که در آن سربار ثابت ساخت جزو قیمت تمام شده محصول نبوده، بلکه هزینه دوره تلقی می شود.
• هزینهیابی برآوردی یا تخمینی
روش هزینهیابی برآوردی در شرایطی استفاده میگردد که هزینهای برای یک قرارداد یا تصمیم خاص پیشبینی شده است. بعلاوه، در این روش، مخارجی که پس از فروش ایجاد میشود نیز مورد ارزیابی و مدیریت قرار میگیرند.
• هزینهیابی سفارش کار
این روش، مناسب شرکتهایی میباشد که تولیدات سفارشی دارند. و بنابراین، هزینه هر سفارش به صورت مجزا و بر اساس زمان صرفش.ده برای تولید، ساعت کار کارگران و درخواست مواد از انبار محاسبه میگردد.
• هزینهیابی مرحلهای
این روش توسط کارخانجات تولیدی بزرگ که تولید انبوه دارند استفاده میشود. در صنایع و شرکتهای بزرگ تولیدی، روند تولید کالا از مراحل مختلفی تشکیل میشود. در این مراکز برای از روش هزینهیابی مراحل تولید یا هزینهیابی مرحلهای استفاده میشود. چرا که محصولات در این صنایع و شرکتها، به صورت انبوه و یکسان تولید میگردند. چند نمونه از اینگونه شرکتها عبارتند از کارخانجات نساجی، مواد شیمیایی، صنایع نفت، کفش و مواردی از این قبیل.
• هزینهیابی استاندارد
در روش هزینهیابی استاندارد، نتایج واقعی تولید و فروش محصول با نتایجی که از قبل برای آن پیشبینی شده بود، مورد مقایسه قرار داده و در نتیجه این مقایسه، به بررسی دلایل این اختلاف بین نتایج واقعی و نتایج برنامهریزی و پیشبینی شده میپردازند.
یک تعریف ساده از حسابداری مدیریت (management accounting)، عبارت است از ارائه اطلاعات مالی و غیرمالی برای تصمیمگیری به مدیران. به عبارت دیگر، حسابداری مدیریت به مدیران داخل سازمان کمک میکند تا تصمیمگیری کنند.
انجمن حسابداران مدیریت (IMA)، " حسابداری مدیریت، حرفهای در سازمان است که شامل مشارکت در تصمیمگیریهای مدیریت، طراحی سیستمهای مدیریت عملکرد و برنامهریزی بوده و دارای تخصص در گزارشگری مالی و کنترل میباشد و از این طریق میتواند در تدوین و اجرای استراتژی در سازمان، به مدیریت ارشد یاری برساند. "
حسابدار مدیریت، با استفاده از مهارتهای منحصر به فرد (تصمیمگیری، برنامهریزی، مدیریت عملکرد و......) و همکاری با مدیریت سازمان، به تدوین و اجرای استراتژی و در نتیجه موفقیت سازمان کمک مینماید.
کاپلان، حسابداران مدیریت را به عنوان یک بخش لازم از مدیریت سازمان (و نه یک گزارشگر) میداند. به عبارت دیگر، حسابداران مدیریت به عنوان یکی از شرکای اصلی مدیریت در تصمیمگیری بوده و با تیمهای مدیریتی سازمان برای اجرای استراتژیها همکاری مینمایند.
اطلاعات مورد استفاده در حسابداری مدیریت، علاوه بر اطلاعات مالی، شامل اطلاعات غیرمالی نیز میباشد. از جمله بهرهوری، کیفیت، رضایت مشتریان و سایر عوامل کلیدی موفقیت.
حسابداری مدیریت در کسبوکار مورد نیاز است، چرا که حسابداران مدیریت، ظرفیت تغییر عملکرد تجاری و موقعیت مالی سازمان را دارند. در این بخش به چند مورد از مزایای حسابداری مدیریت اشاره میکنیم:
1. افزایش کارایی:
حسابداری مدیریت، با استفاده از تکنیکهای مختلفی که مورد استفاده قرار میدهد، کارایی عملیات شرکت را افزایش میدهد. در واقع، حسابداری مدیریت از طریق راهحلهای کاملا علمی به ارزیابی و مقایسه عملکرد سازمان میپردازد. از طریق کشف انحرافات و تجزیهوتحلیل آنها، و سپس برنامهریزی در جهت رفع این انحرافات، به بهبود عملیات سازمان میپردازد، که این عامل منجر به افزایش کارایی میشود. مدیران بر اساس اطلاعات ارائه شده توسط حسابداران مدیریت در این زمینه، اقدام به اخذ تصمیمات مهمی خواهند نمود. به عنوان مثال تصمیماتی که با در نظر گرفتن پاداشها و مشوقهایی برای سایر کارکنان، آنان را در جهت داشتن عملکرد مطلوب و پیروی از دستورالعملهای جدید برای رفع انحرافات، تشویق نماید. بنابراین حسابداری مدیریت کارایی را در سازمان افزایش میدهد.
2. به حداکثر رساندن سودآوری:
با استفاده از ابزارهای مختلف حسابداری مدیریت، از جمله کنترل بودجه و بودجهبندی سرمایهای، شرکت به راحتی میتواند در کاهش هزینههای عملیاتی و سرمایهای به صورت کاملا موفق عمل نماید. پس از آن، شرکت خواهد توانست قیمتهای خود را کاهش داده و سپس سودآوری بالاتری را تجربه کند.
3. ساده سازی و تجزیه وتحلیل صورت ها و گزارشات مالی
حسابداران مدیریت، برای اتخاذ تصمیمات مختلف مدیریتی، گزارشات فنی عمیقی را با تفاسیر ساده به مدیریت ارائه مینمایند که در آن به ذکر حقایق و تحلیل های نهفته صورتهای مالی میپردازند، پس از آن، مدیران شرکت متوجه خواهند شد که در صورت-های مالی چه چیزی وجود دارد و چگونه از آن برای پیشرفت شرکت استفاده کنند.
4. سازماندهی و هماهنگی
محدوده اختیارات و مسئولیتها در سیستم حسابداری مدیریت به درستی تعریف و تبیین شده است. از این رو، همه به خوبی آگاه هستندکه چه وظایفی دارند، و مشخص است که چه کسی در برابر کدام شخص یا کدام بخش از سازمان مسئول است و باید پاسخگو باشد؟ و از این طریق، به سازماندهی مناسب کارها و عملیات در سازمان و همچنین هماهنگی بین بخشهای مختلف از جمله تولید، خرید، مالی، فروش و....، کمک میکند.
5. ارائه خدمات بهتر و رضایتبخش به مشتریان
حسابداران مدیریت، با ارزیابی و تحلیل انواع اطلاعات مالی و غیر مالی در حوزه بازار، رقبا و مشتریان و نیازهای آنها، باعث شکلگیری دید بهتر و عمیقتری در مدیریت نسبت به شناخت بازار هدف، رقبا و مشتریان میشوند. و بنابراین، ارائه خدمات بهتر و بهبودیافتهتر توسط مدیریت به مشتریان شرکت و مصرفکنندگان در بازار هدف، توسط این سیستم حسابداری مدیریت، تضمین میشود.
6. ایجاد انگیزه
حسابداری مدیریت، به ایجاد و حفظ میزان بالایی از روحیه و همچنین حس مسئولیتپذیری در بین کارکنان، کمک میکند. گزارشات عملیات تجاری به صورت دورهای تهیه و به مدیریت ارشد ارائه میشود و مدیریت بر اساس این گزارشات، میتواند دریابد که چه کسی را تنزل داده یا کدام یک از کارکنان را ارتقا دهد یا بایستی به چه کسی پاداش یا جریمه تعلق گیرد. به این ترتیب، کارکنان انگیزه پیدا کرده و به ویژه نسبت به عملکرد خود احساس مسئولیت خواهند داشت.
•بهایابی بر مبنای فعالیت
هدف از بهایابی محصول، فرایند جمع آوری، طبقه بندی و تخصیص اقلام بها (معمولا مواد مستقیم، کار مستقیم و سربار) به محصولات و خدمات میباشد.
منابع توسط فعالیتها، مصرف میشوند. و محصولات یا خدمات، نتیجه کار فعالیتها میباشند.
به طور خلاصه، بهایابی بر مبنای فعالیت عبارت است از رویکرد بهایابی که بهای منابع را به موضوعات بها مانند محصولات، خدمات یا مشتریان، بر مبنای فعالیتهایی که این موضوعات به کار میگیرند، تسهیم میکند.
•تحلیل هزینه و فایده
تحلیل هزینه و فایده، یک فرآیند سیستماتیک است که کسب و کارها برای تجزیه و تحلیل تصمیماتی که بایستی اتخاذ کنند از این روش استفاده میکنند. در رابطه با این که کدام تصمیم را کنار بگذارند و کدام یک را مبنای خود قرار دهند.
این روش تکنیکی است که برای تعیین گزینههایی به کار میرود که از لحاظ صرفه جویی در کار، زمان و هزینه بهترین مزایا را ارائه دهند. این تحلیل، همچنین به عنوان فرایندی نظاممند برای محاسبه و مقایسهٔ مزایا و هزینههای یک پروژه، تصمیم یا سیاست سازمانی تعریف شده است.
بهطور کلی، تحلیل هزینه و فایده دو هدف دارد:
تعیین این که آیا اجرای یک سرمایه گذاری یا تصمیم توجیهپذیر و امکانپذیر هست یا خیر
تعیین مبنایی برای مقایسهٔ پروژهها. شامل مقایسهٔ هزینهٔ هر گزینه در برابر فایدههای انتظاری کل، تا تعیین و ارزیابی شود که آیا فواید این پروژه از هزینههای آن پیشی می گیرد یا خیر، و به چه مقدار.
• بهایابی بر مبنای هدف
در بازارهای رقابتی، شرکت نقش با اهمیتی در تعیین قیمت محصولات خود نخواهد داشت. شرکتهایی که بتوانند محصولات خود را با کیفیت و کارکرد مشابه، اما با قیمتهای پایینتر به بازار عرضه نمایند، می توانند با سبقت گرفتن از سایر رقبا، سهم خود را در بازار افزایش دهند.
بهایابی هدف، روشی برای مدیریت کردن و دست یافتن به سود مخورد نظر شرکت و بازار است.
در این نوع بهایابی، قیمت فروش و سود مورد انتظار از پیش تعیین می شود (از طریق رصد و بررسی رقبا و قیمت های بازار) و قطعی فرض می گردند، و لذا باید بهای تمام شده محصول را به سطحی رساند که با فرض مشخص بودن قیمت رقابتی فروش، سود مورد انتظار شرکت تحقق یابد.
• تئوری محدودیتها
از دیگر تکنیک های مورد استفاده در حسابداری مدیریت، تئوری محدودیت های می باشد. هدف از تئوری محدودیت ها، ایجاد پول و ثروت برای واحد تجاری در زمان حال و آینده، از طریق مدیریت کردن محدودیت ها می باشد. بر اساس تعریفی عملیاتی، این تئوری بیان می کند که هر سیستمی در هر زمان دارای حداقل یک محدودیت می باشد، در غیر اینصورت عملکرد آن بی نهایت می گردید. یکی از اهداف حسابداری مدیریت، شناسایی این محدودیت ها و برنامه ریزی برای آن ها می باشد.
• بودجه بندی سرمایهای
مدیران شرکتهای تولیدی و غیرتولیدی، اعم از کوچک و بزرگ، همواره با تصمیمات چالش برانگیز سرمایهگذاری روبرو هستند. بر خلاف تصمیمات عملیاتی که مربوط به دورههای کوتاه مدت هستند، تصمیمات استراتژیک شرکتها دارای اثرات بلند مدت بوده و بر سودآوری بلند مدت و همچنین ارزش شرکت موثر هستند.
یکی از انواع تصمیمات استراتژیک، انتخاب از میان طرحهای سرمایهگذاری بلند مدت است. بودجهبندی سرمایهای، فرآیندی است که مدیریت هنگام انتخاب از بین فرصتهای مختلف سرمایهگذاری، مورد استفاده قرار میدهد؛ سرمایه گذاریهایی که اغلب چندین سال به طول میانجامند.
فرآیند بودجهبندی سرمایهای شامل مراحلی به شرح ذیل میباشد:
شناسایی فرصتهای مختلف سرمایه گذاری
شناسایی جریانهای نقدی مربوط
بکارگیری یک یا چند روش تحلیلی کمی جهت ارزیابی طرح های سرمایه گذاری
تجزیه و تحلیل حساسیت
شناسایی و تجزیه و تحلیل عوامل کیفی
تصمیم گیری با توجه به عوامل کمی و کیفی
• استراتژی و مدیریت استراتژیک
استراتژی بیانگر این موضوع است که چگونه یک واحد سازمانی تواناییها و قابلیتهای خود را با فرصتهای موجود در بازاری که شرکت در آن فعالیت مینماید مطابقت میدهد تا بتواند به اهداف اصلی خود دست یابد.
مدیریت استراتژیک از اطلاعات بهای تمام شده به منظور توسعه و شناسایی استراتژیهای برتر که توان ایجاد مزیت رقابتی را داشته باشند استفاده مینماید.
در حسابداری مدیریت تکنیکهای زیادی در رابطه با پیادهسازی استراتژی و یا به کارگیری استراتژی وجود دارد. از جمله آنها میتوان به تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها (SWOT) و همچنین کارت ارزیابی متوازن اشاره نمود:
• تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدید ها (SWOT)
یکی از عوامل مهم در پیاده سازی و به کارگیری استراتژی، شناسایی عوامل حیاتی موفقیت می باشد که لازم است یک سازمان برای دستیابی به موفقیت بر آن ها تمرکز کند ابزار SWOT، یک روش سیستماتیک برای شناسایی این عوامل حیاتی موفقیت در نظر گرفته می شود. این ابزار نقاط قوت و ضعف درون سازمانی و فرصت ها و تهدیدهای برونسازمانی را برای شرکت مشخص میکند.
• کارت ارزیابی متوازن
کارت ارزیابی متوازن ابزاری کلیدی برای اجرا و پیاده سازی استراتژی میباشد. کارت ارزیابی متوازن ماموریت و استراتژی های سازمان را به معیار های سنجش عملکرد تبدیل یا ترجمه نموده و چارچوبی را برای اجرا و پیادهسازی استراتژی فراهم مینماید. مزیت اصلی کارت ارزیابی متوازن این است که تنها بر اهداف مالی کوتاه مدت تاکید ندارد، بلکه علاوه بر آن، اهداف غیر مالی را که لازم است سازمان به آن ها دست یابد تا اهداف مالی خود را برآورده یا پایدار نماید، توضیح داده و مشخص می کند.
• تجزیه و تحلیل بها، حجم و سود (CVP)
تحلیل بها، حجم و سود یک مدل برای تحلیل چگونگی تاثیر تصمیمات عملیاتی و بازاریابی بر سود شرکت است که بر اساس ارتباط بین فروش، بهای متغیر، بهای ثابت، حجم و سود می باشد. این مدل یک ابزار مفید برای برنامه ریزی است که اطلاعاتی راجع به تاثیر تغییرات در ساختار بها و حجم فروش بر سود را می دهد. تحلیل بها، حجم و سود دارای کاربردهای زیادی از جمله موارد زیر میباشد:
• تعیین قیمت محصولات و خدمات
• معرفی خدمات و محصولات جدید
• جایگزینی بخشی از تجهیزات
• تعیین نقطه سر به سر
• تصمیم گیری در مورد خرید یا ساخت یک محصول یا خدمت
• و....
نویسنده: سمیه جهانی